انگار !
بغض ِ شیشه ایت شکست !؟
مثل شبنم ،
بر سقوط جاده .
مثل نیلوفر ،
در سایه های دم کرده ی مرداب ...
من ،
تو ،
ما،
از که ، از چه
به غارت برده " پیوستن را "
***
* "جنگلی بودیم ریشه در ریشه همه پیوند
شاخه در شاخه همه آغوش
اینک انبوهِ درختانِ تنهاییم "
***
خوشه های طلایی گندم ،
تغزل ِ ماه و خورشید ،
و هزاران ِ رفته را ،
دوباره از کجا با که
چگونه؟
پیوند زنیم این خاک ِ آریایی را ....؟ ؟ ! !
* استاد امیرهوشنگ ابتهاج - سایه
ح - ب
توهم 14/04/1386